میل جنسی و لذت در ازدواج بهطور شکفت انگیزی در کتاب مقدس تأیید شده است (مانند، امثال ۱۸-۱۹؛ غزل غزلها). انکار نیکو بودن ازدواج، همراهی با مار در باغ عدن است، یعنی هنگامی که مار نیکو بودن خدا را مورد پرسش قرار دارد (پیدایش ۱:۳؛ اول تیموتائوس ۱:۴-۵). رابطۀ خدا در پیمان خود با قومش، به عنوان ازدواج ترسیم شده است که در آن خدا، شوهر و قوم، عروس او هستند (اشعیا ۵:۶۲). در عهد جدید این پیمان به یک اصل کلیدی جدید تغییر یافته و مسیح بهعنوان داماد در قالب ازدواج نسبت به کلیسای خودش، عروس خود، عمل میکند (افسسیان ۲۲:۵-۲۳).
صمیمیت و نزدیکی جنسی در ازدواج به منظور خدمت خدا از طریق خوشی و وفاداری با یک دید آخرتی طراحی شده است. صمیمیتی که اوج نزدیکی را ترسیم میکند که کل کلیسای مسیح با مسیح که داماد آن است در آن شاد خواهد بود. تصور دعوتی فراتر از این نوع ازدواج، بسیار دشوار است (نگاه کنید به تیموتی و کتی کلر، مفهوم ازدواج)[5].
کتاب مقدس در مورد قدرت میل جنسی مردان و زنان (با در نظر گرفتن تمام تفاوتهای آنها) و امکان انحراف و اختلال ناشی از عدم اطاعت از ترتیب و نظم خدا، کاملاً واقع گراست. فرمان پنجم ممنوعیت زنا (خروج ۱۴:۲۰) مانند ضربهای درهم کوبنده بر تودهای از یخ شناور است که هم در عهد قدیم و هم در عهد جدید، هر نوع رابطۀ نامشروع جنسی را ممنوع میکند. کتاب مقدس برهنگی (برهنگی جنسی که باعث تحریک جنسی شود) را ممنوع میکند. بنابراین، هرزه نگاری، تجاوز جنسی، سوء استفاده از زنان، رابطۀ جنسی مرد با مرد، یک مرد با چند زن، زن با زن، یک زن با چند مرد، انسان و حیوانات را ممنوع میکند.
مرز اظهار تمایلات جنسی یک الزام برای محافظت از نظم در روابط جنسی هر جامعهای است. اگر این مرز بشکند، بخصوص، هنگامی که این مرز به وسیلۀ کلیت فرهنگی بشکند، هرج و مرج جنسی به دنبال دارد و زندگی انسانها آسیب میبیند.
ازدواج عبارت است از اتحاد جنسی و عمومی ـ اجتماعی بین یک مرد و یک زن از خانوادههای متفاوت. اساس این الگو، اتحاد و وصلت خدا با قومِ خود، که عروس او میباشد و همچنین اتحاد و وصلت مسیح با کلیسا است. ذاتِ این اتحاد، دعوت خداوند به وفاداری مادام العمر و فراگیر بودنِ آن است (نگاه کنید به فصلهای ۱۱-۱۵ در کتاب، ازدواج: رابطۀ جنسی در خدمتِ خداوند، نوشتۀ کریستوفر أش).
ما میتوانیم تعریف کتاب مقدس را به شکل عناصر زیر خلاصه کنیم:
ازدواج یک اتحاد داوطلبانه است. کتاب مقدس تجاوز جنسی و ازدواج اجباری را محکوم میکند (برای مثال، دوم سموئیل ۱۴:۱۳). مرد و زن باید راضی به ازدواج با یکدیگر باشند. با این رضایت، آنها باید تمام وظایف زناشویی خود را نسبت به یکدیگر انجام بدهند (اول قرنتیان ۲:۷-۴). این رضایت باید با شناختِ درستی از ماهیتِ نهادی باشد که هر دو به آن وارد میشوند.
ازدواج یک اتحاد عمومی است. در حالیکه صمیمیت و نزدیکی در رابطه زناشویی باید خصوصی باشد، اما ماهیت این اتحاد عمومی است. یعنی مرد و زن در مقابل شاهدان به یکدیگر قول میدهند که نسبت به یکدیگر وفادار باشند، مگر اینکه یکی از آنها فوت کند. برای افرادی که ازدواج نکردهاند اما با هم زندگی میکنند، همواره این موضوع در سایه ابهام است و اغلب درک متفاوت بین آنها از رابطه وجود دارد. اما هنگامی که یک مرد و زن با هم ازدواج میکنند، این بلاتکلیفی را ندارند. هر یک از آنها در جامعهای که در آن زندگی میکنند، به وفاداری مادامالعمر متعهد میشوند. در یک جامعۀ سالم، از زوجهای متأهل حمایت میشود. این بدان معنی است که اگر مرد یا زنی تعهد ازدواج را زیر پا بگذارد، برای او یک هزینۀ اجتماعی وجود دارد.
منبع کانون انجیل
83